خلاصه داستان : "سولانج" افسرده شده. خوراک کمی دارد، کمتر لبخند می زند، کمتر حرف می زند. همسرش رائول در تلاش است تا با قرار دادن یک غریبه به نام استفان در نقش معشوقش سولانج را نجات دهد...

خلاصه داستان : داستان درهم تنیده دو زن،یک ملکه زیبایی که در آستانه ناشنوایی قرار دارد و دیگری کاپیتان یک کشتی حاوی آبنبات و شکر!

خلاصه داستان : روایت اختلاف بین زیبایی و زشتی، عشق و نفرت، سه شخصیت اصلی داستان می باشد

خلاصه داستان :داستان زندگی داوری را مشاهده میکنیم که بخاطر داوری یک مسابقه فوتبال مورد آزار و اذیت گروهی قرار میگیرد که تیمشان در آن مسابقه بازنده شد.